فرازش

روزمره‌گی‌های آدمی که دلش می‌خواست یک روز دل همه‌ی آدم‌ها را به دست بیاورد

فرازش

روزمره‌گی‌های آدمی که دلش می‌خواست یک روز دل همه‌ی آدم‌ها را به دست بیاورد

فرازش

فرازش به معنی صعود است. در نجوم به نقطه‌ای که مدار حرکت یک ستاره در موقع حرکت به سمت شمال، استوا را قطع می‌کند گره فرازشی یا گره صعودی می‌گویند. دوست دارم آن لحظه‌ی ناب فرازش را در زندگی‌ام تجربه کنم. گره‌های ذهنی‌م را یکی‌یکی باز کنم و ازشان رد شوم و صعود کنم؛ صعودی بی‌بازگشت.

دردنامه‌ای به نام دانشگاه شاهد

يكشنبه, ۴ مهر ۱۳۹۵، ۱۰:۰۷ ب.ظ
دردنامه‌ای به نام دانشگاه شاهد

بعد از سه ماه دیروز رفتم دانشگاه. کلاس‌م طبقه دوم بود و من کنار درِ آسانسور سعی می‌کردم دکمه باز شدن در را فشار بدهم و اما دریغ از ذره‌ای تکان و جابجا شدن دکمه، خیال کردم آسانسور خراب است و با پله‌ها رفتم.
ساعت بعد باید می‌رفتیم طبقه‌ی سوم. بچه‌ها با پله می‌رفتند. من از پایین پله‌ها داد زدم وا خب بیاید با آسانسور برویم خوشتان می‌آید پله را بالا و پایین کنید. یکی از بچه‌های حقوق بود به گمانم که پایین پله‌ها گفت کجای کاری آسانسور فقط مخصوص اساتید و کارکنان دانشگاه است و ما نمی‌توانیم دیگر از آن استفاده کنیم. خشکم زد،‌ باور نمی‌کردم و مرتب دکمه‌ی آسانسور را فشار می‌دادم گفتم از کی؟ گفت از همین ترم، چند روزه این طور شده. چند دقیقه‌ای طول کشید تا به خودم بیایم. همه جور تبعیضی دیده بودم در این دانشگاه از دستشویی جدا و سلف جدا و حتی ناهار‌های مجزا برای اساتید اما آسانسور اختصاصی برای اساتید و کارمندان دیگر برایم قابل درک نبود یاد دوران برده‌داری افتادم و این همه تبعیض برایم خنده‌دار بود و احمقانه.
بخاطر شرایطم امکان رفت و آمد از پله‌ها برایم سخت بود. منتظر ماندم استادی، کارمندی بیاید و دستش را روی تراشه الکترونیکی آسانسور بگذارد تا من هم داخل بروم. یکی از کارمندان زن دانشگاه آمد و در آسانسور باز شد خیلی سریع و تند در را زد جوری که نتوانیم داخل شویم و اما ما هم همانطوری خیلی تند و سریع پریدم داخل آسانسور و خانم کارمند هم گفتن: « آخی می خواین با آسانسور بیایید؟!» گفتم خیلی زشته که آسانسور‌ها را این‌طوری کردند و فقط مختص اساتید و کارکنان است و ما هم که آدم نیستیم گویا. خانم کارمند هم با یک لبخند ملیحی گفتند: « خب پول یک قطعه‌ی کوچک آسانسور که مرتبا خراب می‌شود شانزده میلیون است که اگر خراب شود کی می‌خواد پولش را بدهد؟!‌» گفتم معلومه دانشگاه . در باز شد و آمدم بیرون. خانم کارمند هم معلوم بود که عصبانی است که ما داخل آسانسور شده‌ایم.
همینطور که چشم می‌چرخاندم و منتظر کسی بودم تا بتوانم وارد آسانسور شوم اتفاقی خانم دکتر لاله افتخاری را دیدم نماینده دو دوره‌ی پیشین مجلس و عضو هیئت علمی گروه الهیات. داخل آسانسور شدیم. گفتم خانم دکتر این دانشگاه که ما دانشجوها را به هیچ هم حساب نمی‌کند و اعتراض ما هم که فایده‌ای ندارد، می‌شود شما نسبت به این حرکت زشت دانشگاه همین ماجرای آسانسور‌ها واکنش نشان دهید و شما اعتراضی کنید؟ ایشان هم گفتند: « من هم با شما موافقم و این همه تبعیض درست نیست و من هم ابراز ناخرسندی و ابراز انزجار کردم از این حرکت‌(‌گویی من خبرنگارم و ایشان دارند سوال‌های مصاحبه را جواب می‌دهند) گفتم: خب خانم دکتر در این دانشکده دانشجویایی هستند با شرایط من یا مشکلات دیگری دارند که بالا و پایین رفتن از پله‌ها برایشان سخت است. فرمودند‌: « ای‌وای! (البته با همان لبخند همیشگی) آخر دانشگاه معتقد است که این اساتید هستند که همیشه با یک بغل کتاب باید تا طبقه سوم بروند و دانشجوها که با طبقه سوم کاری ندارند» همان‌موقع داشتم به کتاب‌های داخل کیف و روی دست‌هایم نگاه می‌کردم و قراری که با استاد راهنمایم در طبقه سوم داشتم فکر می‌کردم و اینکه من تا حالا ندیدم اساتید با یک بغل کتاب به کلاس بیایند. همانطور که عجله داشتند بروند و تندوتند هم با بقیه سلام و احوال‌پرسی می‌کردند به من هم سری تکان دادند و رفتند.
اما در خلال این گفت‌وگو یک چیزی را هم خوب فهمیدم و مطمئن شدم که چرا در مجلس ما در این سال‌ها کاری نمی‌شود واتفاقی به نفع این مردم نمی‌افتد، حداقل بخاری از نمایندگان زن‌مان برنمی‌آید و همیشه به صورت نمایشی در مجلس حضور دارند. ظاهرا فقط بلدند ابراز ناخرسندی و ناراحتی و انزجار کنند و دیگر کاری از دست‌شان بر‌نمی‌آید.
دهان بسته‌ی دانشجویان دانشگاه شاهد و بی‌تفاوتی‌شان راه خوبی است برای زور گفتن مسئولان دانشگاه و اساتید و همچنان ادامه دادن انواع تبعیض‌ها.
  • مهسا قربانی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی